





دکتر جلیل محبی در بخش دوم مصاحبه توضیحات بیشتری در رابطه با نظام پارلمانی و سبک مدیریت کشور میدهند.در ادامه بخش دوم مصاحبه را مشاهده مینمایید.
آن تغییرات که در نظام مدیریتی کشور باید ایجاد شود علی الخصوص در مجلس چیست و پیشنهاد شما برای چینش نظام پارلمانی در جهت مدیریت بهتر کشور چه مواردی است؟
به نظر من آن تغییرات عبارت از دو مجلسی شدن مجلس شورای اسلامی است. مجلس شورای اسلامی ما مانند بسیاری از کشورها تک مجلسی است بعضی کشورها نظام پارلمانشان دو مجلسی است یک مجلس سنا که مجلس خبرگان و نخبگان آن کشور است و یک مجلس عوام که این مجلس در واقع عوام مردم را نمایندگی میکند. برای انتخاب نمایندگان این دو مجلس سازوکارهایی دیده شده است مثلا در امریکا به این ترتیب هست که برای نمایندگان سنا هر ایالت ۲ نماینده دارد که به جمعیت نگاه نمیکنند اما نمایندگان مجلس عوام به تعداد جمعیت هر ایالت بستگی دارد و بنابر آن نمایندهها به مجلس راه پیدا میکنند در حالی که اعضای سنا ثابت است یا در همه کشورها همه روسای جمهور سابق عضو مجلس سنا هستند یعنی یکسری اعضای انتصابی دارد و یکسری اعضای انتخابی.
پیشنهاد من برای مجلس خودمان این است که مجمع تشخیص را حذف کنیم ومجلسی را به وجود بیاوریم که آن را “مجلس خبرگان قانونگذاری” نام گذاری کردهام به جای مجلس سنا. مجلس خبرگان قانونگذاری به نظر من اینگونه باشد بهتر است که هر استان دونماینده داشته باشد یک نماینده از خبرگان دانشگاهی و یک نماینده از اساتید حوزه که از خبرگان حوزوی محسوب شود یعنی یک دکتر و یک مجتهد به انتخاب استان. ما اگر ۳۲ استان داشته باشیم در واقع ۶۴ نفر به عنوان خبرگان مردم برای این سمت انتخاب میشوند. به همین تعداد رهبری نیز اعضایی را منصوب نماید یعنی نصف به انتخاب مردم باشد و نصف نیز به انتصاب رهبری باشد در واقع رهبری بعد از انتخاب هردو پارلمان که انتخاباتش با هم برگزار میشود برای حفظ “تناسب قدرت” در کشور و باتوجه به اعضایی که در مجلس خبرگان قانونگذاری توسط مردم رای آوردند و اعضایی که در مجلس نمایندگان و شورای اسلامی رای آوردند و با نگاه به صحنه سیاسی کشور، ۶۴ نفر دیگر را به جمع مجلس خبرگان قانونگذاری اضافه کند. ما یک مجلس ۱۲۸ نفری از خبرگان قانونگذاری خواهیم داشت و یک مجلس حدوداً ۳۰۰ نفری از نمایندگان عامه مردم که این نمایندگان میتواند مثل شرایط کنونی با توجه به جمعیت باشد، شهرستانی باشد و استانی نباشد وحتی شهرستان ها خردتر شود حتی شهرهایی مانند تهران مناطق شهری رای دهند و هر منطقهای یک نماینده داشته باشد دلیلش این است که قدرت دقیقاً با مردم همراه میگردد و ار”تباط بین حاکمیت و مردم” را زیاد میکند. هرچه که مردم عامتر انتخاب کنند پیوند بیشتری با او دارند اما ضعف عام انتخاب کردن آن است که مردم نمایندگان شبیه به خودشان را انتخاب میکنند و ممکن است اینها افرادی متخصص نباشند که این نقیصه توسط مجلس خبرگان قانونگذاری پوشش داده میشود. در این نظام دومجلسی اولاً همه قوانین باید توسط هردو مجلس تصویب شود یعنی یک قانونی که مجلس خبرگان تصویب میکند مجلس نمایندگان هم باید تصویب کند که “آرای توده های مردم” بر آن مهر بزند وقتی قانونی را مجلس نمایندگان تصویب میکند باید مجلس خبرگان نیز آن را تصویب کند که “مهر خبرگی” بر آن بخورد یعنی از لحاظ کارشناسی قوی باشد. یعنی اینگونه نیست که هرکدام از اینها قوانینی را برای خودشان تصویب کنند هرچند برخی از قوانین میشود که مختص خودشان باشد مثلا به نظر میرسد قوانین انتخاباتی، قوانین احزاب و قوانین مهم کشور را به مجلس خبرگان قانونگذاری بر عهده بگیرد. ولی اکثر قوانین و عموم قوانین باید به تصویب هردو مجلس برسد که هم وجهه عمومی و دموکراتیک آن مهر تایید را بخورد و هم از لحاظ کارشناسی مهر آن توسط مجلس خبرگان بخورد.
فواید این سیستم مدیریتی که شما آنرا طراحی کردید شامل چه مواردی است؟
ما اگر مجلس را دو مجلسی کنیم آن وقت انتخاب نخست وزیر توسط هر دو مجلس کار عاقلانهتری خواهد بود. در این سیستم ما نمایندگان مردم را داریم که سطوح پایین جامعه بالا آمدهاند و رای کسب کردهاند دقیقا این اتفاق ارتباط حکومت و مردم را پیوند میزند و از طرف دیگر خبرگان کشور را داریم که اینها نخبگان کشور هستند و از حوزه و دانشگاه وارد مجلس شدهاند تا اداره کشور را رصد کنند که در مجلس خبرگان قانونگذاری حضور دارند. اضافه بر اینکه نمایندگان رهبری نیز حضور دارند و اوضاع را رصد میکنند که چیزی خلاف سیاستهای کلی نظام در واقع اتفاق نیافتد و کسی به نخست وزیری انتخاب نشود که خلاف مصالح کشور حرکت کند. کل نمایندگان ۴۲۰ نفر میشوند که اینها میخواهند نخست وزیر را انتخاب کنند در این سیستم دو سوم نمایندگان باید به نخستوزیر رای دهند. به نظر من به این ترتیب اولا شما دموکراتیکتر عمل کردهاید و به اراء مردم بیشتر اهمیت دادهاید زیرا الان اراء مردم اهمیت خود را در آن قسمتی که مردم رای نمیآورند از دست می دهد و گروهی که رای می آورد گروه دیگر را از صحنه اجرایی کشور خارج میکند در حال حاضر مخالفهای آقای روحانی در دولت هیچ جایی ندارد و مخالف های آقای احمدی نژاد نیز جایی در دولت ایشان نداشتند همچنین در دولت اصلاحات. بنابراین اگر سیستم پارلمانی شود تقسیم قدرت در کابینه به نظر میرسد به شکل دموکراتیکتری انجام میشود.
به این ترتیب به نظر میرسد که کشور بهتر اداره شود، دعواهای بین دولت و مجلس کمتر شود و نقش احزاب پررنگتر میشود زیرا احزاب برای کشور برنامه میآورند و خود به خود کشور حزبی میشود و هرکس میخواهد در قدرت سهیم باشد به دلیل اینکه سیستم پارلمانی شده احزاب قوی میشوند نه اینکه ما حزب درست کنیم هرکس بخواهد فعالیت کند خودش میرود حزب درست میکند بایک گروهی وارد قدرت میشود نه مثل الان که منفردا وارد مجلس شود، بدون برنامه، بدون اینکه با مجلس ارتباطی برقرار کند یا بدون اینکه بداند با دولت چه ارتباطی برقرار کند یا اینکه بداند اصلا قانون چیست، به این ترتیب در واقع مدیریت کشور مدیریت قویتر و بهتری خواهد بود.
بعضی از اندیشمندان معتقدند اگر نظام سیاسی ما پارلمانی شود جمهوریت نظام با توجه به اینکه مردم نقش مستقیم در انتخاب نخست وزیر ندارند دچار خدشه میگردد و کشور از فضای دموکراتیک کمتری برخوردار خواهد شد نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر من نقش مردم در سیستم فعلی از سیستم پارلمانی کمتر است. زیرا نظامهای پارلمانی نسبت به نظامهای ریاستی اصولا دموکراتیکتر هستند. چرا اینگونه است؟ برای مثال مانند انتخابات سال ۹۱ ما وقتی یک نفر ۵۱ درصد رای کسب میکند، ۴۹ درصد از رای دهندگان حقشان را از دست میدهند. حتی وقتی که ۸۵ درصد یا ۹۰درصد کسی رای میآورد در آنجاکمتر اینگونه است اما بازهم درصدی از مردم هیچ نقشی در قدرت اجرایی ندارند. درواقع در نظامهای پارلمانی اینگونه نیست و اقلیت حتما در مجلس حضور دارد. فرض کنید ما ۳۰۰ نماینده داشته باشیم اگر نظام ما نظام پارلمانی باشد در واقع این ۳۰۰ نفر در قدرت حضور دارند. ممکن است گرایشهای مختلف در اینها وجود داشته باشد آنها در موقع تقسیم قدرت در دولت و شکل دادن به “هیات دولت و وزراء” با همان شکل و شمایلی که در مجلس وجود دارد دولت را تعیین می کنند. مثلا شما فرض کنید یک جمع اکثریت داشته باشیم و دو جمع اقلیت وجود داشته باشد و فرض کنید برای اینکه دولت پارلمانی تشکیل شود نخست وزیر و وزرا باید دو سوم هرکدام رای بیاورند. این جمع اکثریت ۵۱ درصدی که در مجلس حضوردارد نمی تواند به تنهایی دولت تشکیل دهد ناچار است آن دو اقلیت را با خود همراه کند و در قدرت سهیم نماید تا بتواند دولت را تشکیل دهد این بسیار دموکراتیکتر از حالت ریاستی است. تجربه سالهای گذشته ما خصوصا بعد از تغییرات قانون اساسی در سال ۱۳۶۸نشان می دهد هر دولتی که بر سر کار آمده است به اقلیت بی اعتنا بوده است و از ظرفیت اقلیت استفاده نکرده است. در حالی که آن اقلیت هم در جامعه دارای پشتوانه مردمی است و در مجلس حضورداشته اما در قدرت اجرایی کشور نبوده است.
در نظام پارلمانی که شما طراحی کردید جایگاه شوراهای تصمیم گیرنده همچون شورای عالی امنیت ملی، شورای انقلاب فرهنگی و شورای عالی مجازی چه جایگاهی خواهند داشت ؟
در خصوص شورای عالی انقلاب فرهنگی ، شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی مجازی وهمچون این شوراها نظرم این است که اگر مجلس خبرگان قانونگذاری داشته باشیم اینها را میتوانیم کمسیونهای فرعی مجلس خبرگان قانونگذاری قرار دهیم. یعنی یک مجلس خبرگان قانونگذاری به وجود آوریم و بعد یک کمیسیون امنیت ملی خواهیم داشت به جای شورای عالی امنیت ملی، یک کمیسیون فضای مجازی به جای شورای عالی مجازی و یک کمیسیون فرهنگی به جای شورای انقلاب فرهنگی.
با توجه به جایگاه مجلس خبرگان قانونگذاری مصوبات مجلسین را باید رهبری تاییدکند یعنی همه مصوبات کلان کشور که از مجلس خبرگان قانونگذاری خارج میشود بعد از تایید شورای نگهبان باید توسط رهبری باید تایید شود. لذا این شوراهای فرعی که یکی از آنها در قانون اساسی وجود دارد و باقی در قانون اساسی نیست می توانیم در مجلس خبرگان قانونگذاری جایگزین کنیم از این طریق دیگر موازی کاری را به واسطه کمیسیونها از بین می بریم. الان رهبری از شورای انقلاب فرهنگی به شدت گله دارد که چرا کارها را انجام نمیدهد. در چند دیدار اخیر به شدت گله کرده بودند اینها به واسطه این هست که شورای انقلاب فرهنگی دارای چند رقیب جدی است که مهم ترین رقیبش مجلس شورای اسلامی است. اگر این را در جایگاهش یعنی در مجلس خبرگان قانونگذاری قرار دهیم می توانیم انتظار داشته باشیم که وظایف خود را انجام دهد و قوانین درست فرهنگی را از این طریق تصویب شود.
در حال حاضر با توجه به اینکه از نظام حزبی منسجمی در کشور برخوردار نیستیم علی رغم اینکه تلاشهایی در قاعدهمند کردن و نشاط فعالیت احزاب صورت گرفته است اما هنوز تا رسیدن به انسجام کامل فاصله داریم حال به نظر شما با شرایط خاص موجود در کشور، چه برنامههایی برای تقویت احزاب پیشنهاد میکنید؟
حزبی بودن یعنی چه؟ اگر به معنی باندی عمل کردن است یا سرقت باندی از اموال حکومت، من این را قبول ندارم. حزبی بودن در حقیقت به معنای انفرادی عمل نکردن است. کلمه حزب را کنار بگذارید و کلمه گروه را به جای آن قرار دهید. وقتی که شما گروهی عمل میکنید قدرتتان بیشتر میشود، قدرت چانه زنیتان در واقع بیشترمیشود تصمیماتتان را با عقل جمعی میتوانید صورت دهید. آن هم البته برای خودش آسیبهایی دارد. اما الان وضعیت چگونه است؟ الان شما میبینید که در مجلس هر کدام از نمایندگان در زمان تصویب قوانین حرف خودش را میزند هیچ عقل منسجمی میان عده زیادی از نمایندگان معمولا وجود ندارد. این به واسطه این است که نمایندگان گروهی عمل نمیکنند، فراکسیونها به صورت فعلی فراکسیونهای ضعیفی هستند ولی احزاب فعال باشند اوضاع متفاوت خواهد بود. ما باتوجه به احزاب ضعیفی که در گذشته داشتهایم که تنها دنبال قدرت بودند از این کلمه میترسیم استفاده کنیم. من به جای کلمه حزب از کلمه گروه استفاده میکنم. شما اگر دقت کرده باشید در لیستهای انتخاباتی که در زمانهای انتخابات مجلس شایع می شود معمولا افراد این لیستها قویتر هستند از افرادی که انفرادی آمدهاند. لذا گروهی عمل کردن برای ما فواید زیادی دارد این گروهی عمل کردن نیازمند این هست که یک قانون منسجمی داشته باشیم که ما به آن قانون احزاب گفتهایم. البته قانون احزاب ما قانون ضد احزاب است به خاطر اینکه جلوی فعالیت احزاب ما را به این واسطه که هیچ امکاناتی در اختیارشان نمی گذاریم میگیرد. حال شما برای اینکه ببینید یک نماینده از مجلس چگونه رای میآورد باید به شهرستانهای دور افتاده بروید. نمایندگان در شهرستانهای کوچک با رفتن به مجلس ختم، نشان دادن خودشان در مجامع عمومی، مهمانی رفتن ، مکالمه رودررو با مردم رای میآورند. شما از این فرد که نماینده واقعی مردم است و قابل احترام است انتظار زیادی برای قانونگذاری درست ندارید به خاطر اینکه این برای دوره بعدی هم میخواهد رای بیاورد باید همین عملکردش را با این ارتباط پایینش با مردم ادامه دهد وقتی این ارتباط پایین با مردم را دارد دیگر انتظار قانونگذاری و وقت قانون گذاری را ندارد. در حال حاضر که شما گروهی بخواهی رای بیاوری ، افراد معرفی شده احزاب به واسطه اینکه ارتباطشان با مردم کمتر است ، به واسطه اینکه پول ندارند که با مردم ارتباط بگیرند بین مردم اقبال به آنها نمیشود و مردم به آنها رای نمی دهند مثلا من شنیدم در یک شهرستان بسیار دور افتاده در کشورمان برای انتخابات آتی کاندیدایی ۱۵ میلیارد تومان کنار گذاشته است. با ۱۵میلیارد تومان در آن استان، شما باید ۵۰هزار رای کسب کنید تا نماینده شوید. رای آوردن با ۱۵ میلیارد تومان هیچ کاری ندارد در حالی که دولت باید به احزاب پول دهد که احزاب وام دار منابع قدرت و ثروت نشوند. لذا دولت باید خودش به احزاب پول دهد وتقویتشان کند تا اینها به طور واقعی بتوانند از بستر جامعه بالا بیایند والا چه کسی بالا میآید؟! آن کاندیدای ۱۵ میلیارد تومانی بالا میآید. لذا ما ناچاریم احزاب خوب کشورمان را تقویت کنیم احزاب دلسوز کشورمان را تقویت کنیم آنها که برنامه برای اداره کشور دارند. مثلا ما باید بیایم در قانون احزاب خودمان بگوییم که هرحزبی که برنامه منسجم به شورای نگهبان ارایه دهد و شورای نگهبان برنامهاش را تایید کند آن وقت اولا بودجهی انتخاباتی برای تبلیغات در اختیارش میگذاریم و ثانیا از تبلیغات گستردهتری برخوردار خواهد بود مثلا نمایندهاش میتواند در تلویزیون حضور پیدا کند و برنامهاش را تشریح نماید یعنی ما باید احزاب را تشویق کنیم که برای اداره کشور برنامه ارایه دهند نه اینکه با شعارهای دست پایین و شعارهای عوام پسندانه نمایندگان رای بیاورند و بعد از اینکه رای آوردند شعارهایی که اصلا قابل اجرا نیست فراموش شوند و چهره سیاهی برای نظام باقی بماند که هرکسی شعارهایی میدهد عمل نمیکند نفر بعدی شعارهای میدهد عمل نمیکند. احزاب در واقع به همان معنایی که بنده عرض کردم و همان معنایی که مقام معظم رهبری در سفر کرمانشاه فرمودند به معنای کادر سازی و برنامهریزی برای کشور هستند بسیار برای کشور مفید هستند هرچند من نظرم این نیست که مانند سیستم آلمان بگوییم احزاب باید شرکت کنند و انفرادی کسی نمی تواند شرکت کند. در کشوری مثل آلمان اینگونه است که فقط شما میتوانید از حزب شرکت کنید من نظرم این نیست .احزاب را تقویت کنیم آنها شرکت کنند هرکسی هم منفردا خواست به عنوان نماینده مردم شرکت کند هیچ اشکالی ندارد و این دو بتوانند باهم رقابت کنند الان احزاب بسیار ضعیفند و نمایندگانی که به صورت مستقل میآیند نمی توانند رقابت کنند به خاطر همین مساله مجلس ما مجلس ضعیفی است.
ممنون از فرصتی که در اختیار ما گذاشتین